Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-04@23:59:03 GMT

مولانا و غیرت و ابلیس و عارف

تاریخ انتشار: ۴ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۶۰۳۱۲

  عصر ایران؛ شیرو ستمدیده - نوبت پيشين گفتيم كه مولانا آدمی را اسطرلاب حق می‌داند و می‌گويد «منجمی بايد كه اسطرلاب را بداند. تره‌فروش يا بقال اگرچه اسطرلاب دارد اما از آن چه فايده گيرد و به آن اسطرلاب چه داند احوال فلك را؟»

   تره‌فروش و بقال قاعدتا در اشاره به افرادی به كار رفته كه صرفا درگير معاش‌اند و از مبدأ و معاد و رمز و راز عالم و آدم چيز چندانی در چنتۀ عقل‌شان نيست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

   اما اينكه مولانا می‌گويد «منجمی بايد كه اسطرلاب را بداند»، از اين حيث جالب است كه شأن منجم را در جهان قديم بازمی‌نماياند.

   منجم در افكار عمومی جهان قديم، ظاهرا شأن و منزلتی همچون "حكيم" داشته. يعنی همان طور كه حكيم صاحبِ سرّ بوده، منجم نيز از رمز و رموز عالم باخبر بوده. هر دو صاحب دانايی ويژه‌ای قلمداد می‌شدند و مقامی ممتاز داشتند.

  در افرادی چون ابوريحان بيرونی نيز، مرز بين نجوم و حكمت از بين رفته بود. يعنی ابوريحان منجمی حكيم يا حكيمی منجم بود.

  خلاصه جدا از اينكه اسطرلاب ابزار كار منجم بوده، شأن حكيمانۀ منجم و اينكه دانای رموز عالم به نظر می‌رسيد نیز، احتمالا در اينكه مولانا آدمِ رازدان را به منجم تشبيه كند، يعنی مردی كه در خلوتگاه رصدخانه سر در كار آسمان‌ها دارد و چندان درگير زمين و زمينيان نيست، نقش داشته است.

   اما مولانا كه در اين‌ تشبيه نگاهی تجليل‌آميز به منجم دارد، در جای ديگری با زبانی تحقيرآميز، منجم را از عرش به فرش می‌كشاند. مولوی اصولا برای فيلسوفان و كسانی كه اهل علم (به معنای science) بودند تره چندانی خرد نمی‌كرد و در دفتر چهارم مثنوی می‌گويد: خرده‌كاری‌های علم هندسه

يا نجوم و علمِ طبّ و فلسفه

كه تعلق با همين دنياستش

ره به هفتم‌آسمان بر نيستش

اين همه علمِ بنای آخور است

كه عماد و بودِ گاو و اشتر است

بهر استبقای حيوان چند روز

نام آن كردند اين گيجان رموز

 تضاد اين دو تشبيه مولانا كاملا پيداست. او در فيه ما‌فيه انسانِ رازدان را به منجم تشبيه می‌كند ولی در مثنوی منجم را انسان گيجی می‌داند كه دانسته‌هايش فقط به درد همين دنيا می‌خورد و راهی به آسمان ندارد.

   بديهی است كه نظر مولانا دربارۀ شأن و جايگاه منجمان، همين رای اظهارشده در مثنوی است. اينكه در فيه ما فيه انسان واقف به اسرار الهی را به منجم تشبيه می‌كند، شايد ناشی از اعتبار منجمان در ذهنيت عمومی و شايد هم به اقتضای مقام بوده باشد كه اقتضای مقام، نقش خودش را بر گفتار و كلام می‌زند و كمتر كسی را از جبر اين اقتضا راه گريز است.

 نكتۀ ديگري كه از مقالۀ دوم فيه‌مافيه باقی مانده بود، مربوط به دو جملۀ پاياني مولانا در اين مقاله است: «حق را عز و جل بندگان‌اند كه ايشان خود را به حكمت و معرفت و كرامت می‌پوشانند. اگرچه خلق را آن نظر نيست كه ايشان را ببينند اما از غايت غيرت خود را می‌پوشانند.»

   حق را عزوجل بندگان‌اند، دلالت دارد بر بندگان ويژه يا همان اوليای خداوند؛ بندگانی كه خودشان را با "حكمت" از ديد خلق یا عامۀ مردم مخفی می‌كنند.

  پيش ازاينكه پيشتر برويم، خوب است آنچه را که دربارۀ ربط و نسبت "حكيم" و "منجم" گفتيم به ياد آريم: مولوی در ابتداي مقاله، انسان خدابين را به منجم تشبيه می‌كند و در انتهای مقاله، چنين انسانی را حكيم می‌خواند.

  باری؛ بندگان خاص و مقرب خداوند، چنانكه مولانا مطابق آموزه‌های دينی می‌گويد، خود را و در واقع مقام و مرتبت خود را عيان و عريان نمی‌كنند. به قول شاعر: آن را كه خبر شد خبری بازنيامد. البته «خلق را آن نظر نيست كه ايشان را ببينند» ولی اين مقربين باز «از غايت غيرت خود را می‌پوشانند.»

  اما اين مستوری و خودپوشانی از چه روست؟ چرا يك عارفِ بالله خودش را از خلق‌الله همان‌گونه می‌پوشاند كه زنی زيبارو خود را از مردان نامحرم؟

 حكيمی گفته است همه به رابطۀ ديگران با معشوق خودشان حسادت می‌كنند مگر وقتی كه آن معشوق خدا باشد. عرفا هم مردم را خداپرست می‌خواستند و در اين راه، درس خداشناسی هم به مردم می‌دادند. در ميان خصيصين نيز، گاه از آنچه ديده بودند، شمه‌ای واگويه می‌كردند.

  پس عارف علی‌القاعده با مشغول بودن ديگران به معشوق خودش مشكلی ندارد و از اين حيث اهل غيرت نيست. در زبان فارسی اگرچه بين غيرت و حسادت تفاوتی در كار است، ولی حساب اين دو به كلی هم جدا نيست.

  مثلا در «تاريخ سيستان» آمده است: «چون اسماعيل بيامد (متولد شد) و نور بياورد، ساره غمناك گشت و بگريست از غيرت و گفت: يا ابراهيم چه بود كه از همۀ زنان من بی‌فرزند ماندم.»

  يا در قصص‌الانبيا می‌خوانيم: «هاجر حلقۀ زرين بر گوش كرد زيباتر شد، ساره را غيرت زيادتر شد.» يا: «آن شب ابراهيم با هاجر نزديكی نمود، غيرت عظيم بر ساره مستولی شد.»

 با اين حال، عارف اهل حسدورزی به رابطۀ مردم عامی با خداوند نيست. اگرچه بعيد نيست كه گاه به عرفای ديگر حسادت كند از اينكه آن‌ها به خداوند نزديك‌ترند. اما او مدام در جهاد اكبر است و به همين دليل بسی بيش از ديگران با ديو حسادت در سياهچال نفس درمی‌پيچد.

 ضمنا بيفزاييم كه "غيرت" واژه‌ای قرآنی نيست اما برخی گفته‌اند آيات 59 تا 62 سورۀ احزاب به طور ضمنی دلالت بر غيرت دارند؛ غيرتی كه پيامبر و مومنان بايد داشته باشند و خداوند نيز واجد آن است چراكه در آيۀ 62 می‌فرمايد: «اين سنت خداوند در اقوام پيشين است و برای سنت خداوند هيچ‌گونه تغييری نخواهی يافت.»

  آيه 59 همان آيۀ مشهورِ مربوط به حجاب است كه خداوند به پيامبر دستور می‌دهد كه به زنان مومن بگويد حجاب بر سر كنند تا شناخته شوند و كسي نيازاردشان. در آيۀ 60 هم، كسانی كه شايعات بی‌اساس در مدينه منتشر می‌كردند، تهديد به تبعيد شده‌اند.

  با اينكه در كل آيات قرآن، واژۀ‌ غيرت به كار نرفته ولی در روايات و به ويژه در كلام عرفا، اين واژه كاربرد فراوانی داشته. غيرت اوليای خدا، نه حسادتی از سر حقارت، بلكه مراقبت از حريم رابطۀ خودشان با خداوند است.

 در واقع غيرت غيريت‌زداست و مانع ورود اغيار به حريم يار می‌شود. به قول مولانا: خلوت از اغيار بايد نی ز يار. كارِ غيرت خلوت‌كردنِ حريم رابطه از اغيار است.

درحقيقت مولانا می‌گويد اگر مقام بندگان مقرب خداوند بر همگان آشكار شود، كنجكاوی و تقرب‌جويی عامۀ مردم مجالِ خلوت با خالق را از مقربين می‌گيرد و زان‌پس بايد دست از خدا بدارند و مشغول خلق خدا شوند.

  دكتر شريعتي هم در يكي از آثارش به اين واقعه اشاره كرده است كه روزی امام سجاد به گرد كعبه در طواف بود كه ناگاه كسی او را شناخت و فرياد برآورد كه اين علی ‌بن ‌الحسين است! و امام برآشفت كه چرا با فرياد بی‌هنگامت، خلوتم را با خدا بر هم زدی و خلق را نيز از طواف خانۀ خدا بازداشتي.

   در واقع غيرت برای رابطۀ عارف و خداوند، همان نقش و كاركرد ابليس را برای خداوند دارد.

عرفا شيطان را سگ درگاه خداوند می‌دانستند كه به هر كسی اذن ورود به بارگاه الهی را نمي‌دهد. مولوي مي‌گويد:

 ملك ملك اوست فرمان آن او

 كمترين سگ بر در آن شيطانِ او

 

تركمان {خان} را‌ گر سگی باشد به در

بر درش بنهاده باشد رو و سر

 

كودكانِ خانه دُمّش می‌كِشند

باشد اندر دستِ طفلان خوارمند

 

باز اگر بيگانه‌ای معبر كند

حمله بر وی همچو شير نر كند

  همان طور كه سگِ خان اجازه نمی‌دهد غريبه‌ها وارد خانۀ خان شوند، شيطان نيز با وسوسه‌انداختن در دل مردمان، آنان را به گناه می‌اندازد تا نتوانند به خدا نزديك شوند.

 گفته‌اند معنی "استعاذه" و پناه بردن به خدا اين است كه خدايا به سگت هی زن تا به ما اذن ورود دهد:

 اين اعوذ آن است كای ترك خطا

بانگ بر زن بر سگت، ره بر گشا

 

تا بيايم بر در خرگاه تو

حاجتی خواهم ز جود و جاه تو

  اگرچه خداوند از رگ گردن به ما نزديك‌تر است ولی ما به او نزديك نيستيم، مگر اينكه از سد سگ او، كه ابليس باشد، به سلامت بگذريم.

  برای نزديك شدن به عرفا هم، چاره‌ای نيست جز عبور كردن از پل غيرت آنان. اين پل فاصله‌ای معنوی بين عارف و عامی ايجاد می‌كند و فقط كسانی كه از اين پل بگذرند، می‌توانند در محضر عارفان بنشينند تا آنان، اينان را شراب معرفت بنوشانند.

   البته عارف مسلمان با خلق‌الله می‌جوشد و از خلق به كلی كناره نمی‌گيرد ولی آن فاصلۀ معنوی (و نه ظاهری)، فقط به افرادِ "اهل" اجازه می‌دهد كه بر خوان عرفا بنشينند و جرعۀ صحبت به حرمت نوشند.

   فرق نبی و ولی دقيقا در همين غيرت نهفته است. نبی نبايد خودش را از خلق بپوشاند. او رسالت دارد به سراغ خلق برود و وقتش را با آن‌ها صرف كند تا بلكه آن‌ها را گامی به خدا نزديك‌تر كند. اما بر ولی چنين رسالتی نيست. او چونان كعبه است كه مردمان اگر خواستند به گردش می‌گردند و اگر نخواستند، از فيض وجودش محروم می‌مانند.

 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: در چادر کسی پنهان است مولانا و "دعوت" و "اختیار" نگاهی به نیمچه‌سخنرانی‌های مولانا مولانا و "تقوا" و "بخت"

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: مولانا فیه ما فیه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۶۰۳۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان

‌می‌گویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، امام جعفر ابن محمد (ع) در صد و سی و ششمین سالروز ولادت پیامبر (ص) در شهر مدینه به دنیا آمد. پدرش امام محمد باقر (ع) و مادرش اسما ام‌فروه بود.
۱۲ ساله بود که پدربزرگش امام سجاد (ع) به دست امویان به شهادت رسید. از سنین نوجوانی به واسطه نقل روایات صحیح از پیامبر در میان مردم به صادق، فاضل و طاهر لقب گرفت. نوشته‌اند که او مردی کوتاه قد، دارای مو‌هایی سیاه و پرپشت، بینی بلند و صورتی سفید و خالی بر گونه بوده است.
امویان اساسا حکومتی نژادپرست بودند و اقوام غیرعرب را تحقیر می‌کردند. در این میان ایرانیان دودسته شدند. عده‌ای دنبال درگیری مسلحانه با امویان رفتند. در این تاریخ زید ابن سجاد (ع)، عموی امام صادق و پسرش یحیی با حمایت ایرانیان قیام کردند. هر دو شکست خوردند. سر زید در کوفه از تنش جدا شد و یحیی نیز در خراسان و حوالی افغانستان کشته شد.
تعداد زیادی از ایرانیان نیز به پیروی از امام صادق (ع) تلاش کردند از طریق افزایش علم و آگاهی مبارزه کنند. نوشته‌اند امام ششم، ۳۷۵۰ شاگرد داشت که اکثر آنان ایرانی بودند و برای او سوغاتی ایرانی می‌آوردند. حضرت صادق (ع) در حدیثی گفته بود: پشت کردن مردم عرب به قرآن تحقق یافت و خداوند به جای آن‌ها ایرانی‌ها را فرستاد. آن‌ها نیز از جان و دل اسلام را پذیرفته‌اند.
می‌گویند یک بار به فارسی سخن گفته بود: هر که درم اندوزد، جزایش دوزخ باشد. ایرانیان نیز این جمله فارسی امام را یادداشت کرده بودند.
از شاگردان ایرانی بزرگ امام صادق (ع) می‌توان به جابر حیان اشاره کرد که در خراسان به دنیا آمد و در ایلام از دنیا رفت. غربی‌ها او را پدر علم شیمی و با نام Geber می‌شناسند. او آنقدر تحت تاثیر امام بود که در ابتدای تمام مطالبش نوشته است آن‌ها را از استادش جعفر صادق آموخته است.
ثابت ابن دینار، ابوحمزه که بیشتر با دعای ابوحمزه ثمالی او را می‌شناسیم، زرارة ابن اعین و عمران ابن عبدالله اشعری که اهل قم بود از دیگر شاگردان ایرانی امام صادق (ع) بودند. امام ششم، فقه مدون شیعه را بنیان گذاشت و شاگردان او را در سرتاسر بلاد اسلامی با نام جعفری می‌شناختند.
شاعران و عارفان بزرگ ایرانی، چون عطار نیشابوری و بایزید بسطامی نیز خود را مرید و پیرو جعفر ابن محمد (ع) می‌دانستند.
عطار نیشابوری در کتاب مشهور خودش، تذکرة‌الاولیا نوشته است: «آن سلطان ملت مصطفوی، آن برهان حجت نبوی، آن عامل صدیق، آن عالم تحقیق، آن میوه‌ی دل اولیاء، آن جگرگوشه انبیاء، آن ناقد علی، آن وارث نبی، آن عارف عاشق، جعفر الصادق رضی الله عنه.
گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت. این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بوده‌اند. اما به سبب تبرک به صادق ابتدا کنیم.
اگر تنها صفت او گویم به زبان و عبارت من راست نیاید که در جمله علوم و اشارات و عبارات بی‌تکلف به کمال بود و قدوه جمله مشایخ بود و اعتماد همه بر وی بود و مقتدای مطلق بود. هم الهیان را شیخ بود و هم محمدیان را امام و هم اهل ذوق را پیشرو و هم اهل عشق را پیشوا، هم عباد را مقدم هم زهاد را مکرم. هم صاحب تصنیف حقایق و هم در لطایف تفسیر و اسرار بی‌نظیر بود.»
عارف نامدار ایرانی بایزید بسطامی نیز از قرار معلوم مرید و شاگرد امام صادق بوده و در مدینه خدمت ایشان رسیده است. عطار در کتاب خودش می‌گوید امام صادق (ع) پس از مدتی که بایزید مراتب کمالات عرفانی را نزد او به اتمام رساند او را به بسطام بازگرداند و به دلیل علاقه‌ای که به بایزید داشت یکی از پسرانش به نام محمد را نیز همراه او فرستاد. محمد در بسطام زودتر از بایزید درگذشت و بایزید بسطامی وصیت کرد پیکر او را در صحن امامزاده محمد به خاک بسپارند.
در اواخر عمر امام صادق، به دستور منصور دوانیقی خانه امام را آتش زدند و کمی بعد در شوال سال ۱۴۸ امام صادق از این جهان کوچ کرد. مورخان شیعه و سنی اطلاعات دقیقی از شهادت او ثبت نکرده‌اند و به همین علت برخی از علمای بزرگ شیعه، چون شیخ مفید معتقدند ایشان وفات کرده و به شهادت نرسیده است. ایشان به دلیل سن طولانی‌اش به شیخ‌الائمه مشهور است.

دیگر خبرها

  • عارف غلامی در یک‌قدمی سهمیه اروپایی
  • شیفتگانِ آن عارفِ عاشق/ ایرانیان زیادی مرید و دلبسته امام صادق بودند، از عطار و بایزید بسطامی تا جابر ابن حیان
  • عارف غلامی در یک قدمی سهمیه اروپایی
  • واکنش میرجلال‌ الدین کزازی به فیلم «مست عشق»
  • تلاش رژیم صهیونیستی برای نشان دادن یک چهره متمدن از خود بی نتیجه است
  • عارف غلامی به بازی حساس رسید
  • واکنش سپاهان به حواشی پیرمرد حاشیه‌ ساز؛ گویا رگ غیرت شما فقط در برخی موارد بیرون می‌زند!
  • ششمین دوره مسابقات حافظان قرآن استان بوشهر در جزیره شیف برگزار شد
  • واکنش سیدجلال حسینی به لیدر سپاهان؛ با سربند «یا زهرا» حرمت زنان را می‌شکنی بی‌غیرت؟ + عکس
  • واکنش بازیکن پرسپولیس به حرف‌های زشت لیدر سپاهان؛ مردک بی‌غیرت! + عکس